حضرت زینب(س)
خطبه حضرت زینب(س)
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پس از شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ در روز دهم محرم سال 61 هـ .ق اهل بیت ـ علیهم السلام ـ و حرم امام به اسارت دشمن درآمدند.
در بامداد دوازدهم محرم خاندان رسول اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به رهبری زینب کبری ـ سلام الله علیها ـ و امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از کربلا بطرف کوفه حرکت کردند. پس از ورود به کوفه، و خوشحالی درباریان و ابن زیاد و گرفتن مراسمی به خاطره پیروزی، به طرف شام، محل استقرار یزید حرکت نمودند. وقتی سر حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش و اسراء در مقابل یزید حاضر شدند، تشریفات درباری به همان فراوانی بارگاه ابن زیاد انجام شد. «زحر بن قیس که کاروان را به عنوان نماینده ابن زیاد هدایت می کرد سخنرانی طولانی ایراد کرد و در آن به شرح چگونگی شهادت امام حسین ـ علیه السّلام ـ و یارانش پرداخت.»
سپس از میان مردم، بعضی ها نسبت به اسارت خاندان نبوت اعتراض کردند و یزید ساکت و جوابی نداد. وقتی بزرگان و سران اهل شام که یزید به مناسبت پیروزی خود، دعوت کرده بود، حاضر شدند، اسراء و سرهای مقدس را نیز به مجلس آوردند. [1]
پس از درخواست مرد سرخ پوستی از اهل شام برای کنیزی گرفتن فاطمه دختر حسین ـ علیه السّلام ـ از یزید،[2] و جلوگیری زینب ـ سلام الله علیها ـ از این کار و گفتگوهای تند بین یزید و ایشان و زدن چوب خیزران بر لبهای مبارک امام ـ علیه السّلام ـ بود که حضرت زینب ـ سلام الله علیها ـ برخاست و خطبة آتشینی ایراد کردند.
پرستاری حضرت زینب(س)
در عصر عاشورا حضرت زینب علیها السلام نه تنها از امام سجاد پرستاری می کرد، بلکه جمعی زن و کودک داغدار، گرسنه، تشنه، بی پناه و مجروح و کتک خورده را که شدیدا به سرپرستی، پرستاری و نوازشهای عاطفی نیاز داشتند، تحت حمایت معنوی خود قرار داد . او نه تنها از این گروه بی پناه حمایت می کرد بلکه خود را سپر بلای آنان قرار داده بود . تازیانه های دشمن را به جان می خرید و نمی گذاشت که بچه ها و اطفال یتیم در معرض بی مهریهای دشمن قرار گیرند . او تمام این مشکلات را در راز و نیازهایش با خداوند عالمیان در میان می نهاد و گاهی نیز در خطاب با پیکر مجروح برادر، درد دل نموده و می گفت: «یابن امی لقد کللت عن المدافعة لهؤلاء النساء والاطفال وهذا متنی قد اسود من الضرب; (3) ای پسر مادرم! در دفاع از این زنان و کودکان درمانده شده ام و این چهره سیلی خورده من است که از ضربات [دشمن] سیاه شده است .»
حضرت زینب (س)
دانش حضرت زینب علیهاالسلام
حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بانوی علم و فضل است. او علم خود را از جد بزرگوارش پدر ارجمند و مادر گرامی و برادران عزیزش دارد، کسانی که متصل به وحیاند. نوشتهاند حضرت زینب (سلام الله علیها) درس تفسیر برای بانوان داشت. آری دختر امیرالمومنین علی (علیه السلام) به راستی دارای علم وافر خدادادی بود. ابن عباس از وی با این عبارت نقل میکند و میگوید: «بانوی خردمند ما زینب (سلام الله علیها) و همین بس که در بنیهاشم به «عقیله» یعنی بانوی خردمند معروف بود و آن هنگام که حضرت زینب (سلام الله علیها) در اسارت وارد کوفه شد. او بانوانی را که برای تماشا آمدهاند، میشناسد. در و دیوار آن او را به یاد ایامی انداخت که بانوان همین شهر، صف اندر صف منتظر لقایش مینشستند تا در درس تفسیرش شرکت کنند و اکنون شهر به شهر میگردد.
از سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبهها و سخنرانیهایی که در فرصتهای مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم میشود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهرهای الهی و جنبه خارقالعاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (علیه السلام) است که پس از خطبه کوفه بر او فرمود: عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده و فهمیدهای هستی که کسی تو را فهم نیاموخته است.